ترقی و مدرنیزاسیون در ایران ، نکته های ظریف و کوچک-قسمت چهارم.



11- ادغام نیروهای مسلح و نظامی قزاق و ژاندارمری.

نیروهای مسلح ژاندارمری قبل و بعد بعد انقلاب مشروطه ، تحت تعلیم و آموزش سوئدیها قرار داشتند.

برخلاف نیروهای مسلح قزاق ؛
اکثر افسران ایرانی ژاندارمری افرادی  وطن دوست و ملی گرا بودند.

نیروهای مسلح دیویزیون قزاق که فرماندهی عالی و کلان آن از دوره ناصر الدین شاه که وارد ایران شدند ، نخست وابسته به روسیه تزاری بودند ، و تمامی خدمات ، آموزش و حقوق سربازان قزاق توسط سرکردگان روسیه تزاری کارسازی و پرداخت میشد.

   کودتای سوم اسفند1299 شمسی ،
تحت حمایت لجستیکی ، مالی و معنوی بخشی از نیروی سیاسی و نظامی یک کشور بیگانه یعنی ژنرال آیرونسایدانگلیسی فرمانده کل نیروهای نظامی انگلیس در شمال ایران به مرحله اجرایی درآمد.

سیدضیاء الدین طباطبایی دیبا و رضاخان میرپنج ، با موفقیت این کودتا را به نتیجه دلخواه رساندند و دولت وقت را ساقط و خود مصدر امور سیاسی کشور شدند.
البته طبق تعهداتی که رضاخان به آیرونساید داد ، این کودتا هیچ خطر و مشکلی برای پادشاهی احمدشاه قاجار ایجاد نکرد.
( خاطرات وسفرنامه ژنرال آیرونساید-به ضمیمه اسناد و مکاتبات وزارت خارجه انگلیس-ترجمه :بهروز قزوینی ).



بریتانیایی ها از طریق کمیته زرگنده در طراحی کودتای سوم اسفند 1299خورشیدی  یا آنچه بعداً رهبران می‌بایست انجام می‌دادند، نقش داشتند.

منبع :
الف-نیکی آر. کدی: ایران دوره قاجار و برآمدن رضاشاه پهلوی - مهدی حقیقت خواه ص 137 .

ب- میخاییل زیرینسکی: قدرت سلطنت و دیکتاتوری (انگلستان و برآمدن رضاشاه پهلوی ) ص 24 .

به فرمان احمدشاه ، رضاخان ،لقب سردار سپهی را نصیب خود کرد.



12- در دوران رضاشاه یک ارتش یکپارچه و نوین صورت عینی و عملی به خودگرفت.
ایجاد یک ارتش ملی و یکپارچه نظامی از سری قوانین مدون و ثبت شده ، در دوره های نخست افتتاح مجلس شورای ملی بعد از انقلاب مشروطه بود.


نکته تاسف آور در رابطه با این ارتش نوین رضاشاهی اینکه ، تنها چند ساعت یا با اندکی تسامح ، نهایتاً سه روز در مقابل نیروهای متخاصم روسیه و انگلیس توان ایستادگی داشت ؛
ولی نهایتاً با فرار کردن اکثریت فرماندهان کل ، آن ارتش رضاشاهی که وابسته به نیروی ملت نبود ، همچون برف در آفتاب تموز آب شد ، و از هم پاشید.

از  دلایل اصلی از هم پاشیدگی سریع ارتش رضاشاهی این بود که ، پاسبانها و محافظان سنتی مرزهای ایران یکپارچه ما ، یعنی رهبران ، سران و مردم دلاور از همه ملیتها ، اقوام و عشایر از لُرها، کردها ، بلوچها ، خراسانیها و ...که قرنها به صورت سنتی ، جان برکفانه و با ایمان ، همراه با عِرقِ ملی و میهنی ، یکی از حافظان اصلیِ مرزها و تمامیت ارضی ایران بودند ؛
توسط نیروهای تحت امر رضا شاه یا اعدام و تبعید شدند ، و یا منزوی و خانه نشین ، و یا بی انگیزه و  عصبانی شدند ، و بر علیه قوانین و نظم و نظام تمرکزگرا ، امرانه و خشک رضاخانی ، که برخلاف نظر افرادی چون فروغی ها، مصدقها ، مدرسها ، دولت آبادیها و ... ، اثری از کار علمی تدریجی و گام به گام ، و زمینه سازیهای فرهنگی و اجتماعی در آن مشهود نبود ، شوریدند و دست به قیامهای کوچک و بزرگ مسلحانه زدند ، که توسط ارتش سرکوب شدند.

13- سرکوبهای سیاسی و اجتماعی ،
و عدم وجود آزادی و احترام به رای و نظر مردم و خردمندان ، توسط حکام دیکتاتور و مستبدی همچون موسولینی ها ، استالین ها ، هیتلرها ، فرانکوها و...، هر چند کارهای بزرگ و کوچک در عرصه های صنعتی ، بهداشتی ، امنیتی و نظامی کرده باشند ؛
و یا با ایجاد کارخانه های کوچک و بزرگ در ایران که اثری از صنایع مادر در آن نبود ، و نهایتاً همان کارخانه های نساجی و غیره که با پول ملت و دولت خریداری شده بود ،  مالکیت 6دانگ آن  بنام پادشاه وقت یعنی پهلوی اول ثبت میشد ، و این لجام گسیختگی و از هم پاشیدگی و استبداد سیاسی ،  که با اعدامها ، تبعیدها و حصرهای خانگی توسط رضاشاه  همراه بود ، موجب خالی شدن دوستان و دولتیان خادم و  کسانی که در پادشاهی او نقش کلیدی داشتند مانند : سردار اسعد بختیاری ، تیمور تاش ، عبدالحسین دیبا ، نصرت الله فیروز و ...در زندانها با آمپول هوا پزشک احمدی به قتل رسیدند ، یا همانند داورها و سردار تنکابنی ، فرمانفرما ، تدین ، زین العابدین رهنما ، فروغی ، صولت الدوله قشقایی ها ، خان بابا اسعد ها ، علی مردان خان بختیاریها و و و....یا اعدام و تیرباران شدند و یا خودکشی شدند و یا منزوی و تبعید گشتند و در نتیجه از صحنه سیاسی کشور حذف گشتند.


این بود که رضا شاه با سه خط تلگراف استعمار انگلیس روانه تبعید شد  ، تا هم از دست مردم ناراضی و انقلابی خلاص شوند ، و هم استعمار و دول بیگانه بخصوص انگلیس ، بعد از گفتگو و لابی با محمدعلی فروغی ، با فراغ بال ، پسر جوانش محمدرضاپهلوی را برای پیش بردن مقاصد شوم سیاسی خود بر تخت پادشاهی ایران نشاندند.



لشگر نظامی متفقین در ادامه جنگ جهانی دوم ، در سوم شهریور1320ش ، خاک کشورمان را به بهانه حضور نیروهای نازی آلمان هیتلری اشغال نمودند.


از عواقب وخامت بار این سیاستهای استعماری و ضدمردمی انگلیس و روسیه ، که موجب اشغال خاک وطنمان شد ، قحطی، بیماری و مرگ میلیونها ایرانی بود ، که یک رویدادی دلخراش و ملی که میتوان از آن به عنوان جنایتی جنگی علیه بشریت نام برد.



14-- شور بختانه سیاستهای تک محوری و مستبدانه و فرمان فقط فرمان پادشاه  قوی شوکت ، موجب از بین رفتن نیروهای جوان  و خردمند این مرز و بوم شد ، و ملت را از فرهنگ ترقی ساز و مدرن جمع گرایی ، نوع دوستی ، و روشهای درست گفتگو ، دیالوگ و تحمل دیدگاهای مخالف بی بهره ساخت ، و دهها سال از ملت متمدن دنیا عقب گرد نمودیم.


اگر استبداد شاهانه نبود و تا حدود زیادی مانند سلطنت مشروطه دوران احمد شاه قاجار ،که درست نقطه متقابل پدر آدمکش و ضد مشروطه اش بود ؛
رضاشاه پهلوی اگر طبق قانون اساسی مشروطیت فقط سلطنت میکرد و نه دخالت در امور کشور ، و کار سیاست لشگری و کشوری در عرصه های اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی و...را به نخست وزیران و وزرای دولت و نمایندگان مجلس شورا میداد،همان نوادگان تاریخی مبارزان و جان برکفان دلیران تنگستان و دشتستان ،
و بیشتر نیروهای مردمِ انقلابی از الوار و اکراد سلحشور ، و از عشایر وطن پرست قشقایی ، بختیاری ، بویر احمدی و ...در مقابل نیروهای اشغالگر روسیه و انگلیس دلاورانه
می ایستادند.
ناگفته نماند که صدالبته در یک تحلیل علمی و واقع بینانه تاریخی ، جایی برای اگرها و شایدها که فقط نمایانگر آرزوهای دست نیافته ما است ، نمیباشد.


به دلیل حکومت استبدادی رضاشاه و عدم پشتوانه مردمی ، دیگر خبری از آن دلاوران و آزادگان کشورمان،همچون گذشته باشکوه تاریخی ،جان شیرین خود را تقدیم آزادی و حفظ تمامیت و یکپارچگی خاک ایران زمین زیبا می کردند ، نبود.


وطن ما مامن آزادیخواهانی همچون بابک خرم الدین ها ، مزدکها ، یعقوب لیثها ، ستارخانها ، باقرخانها ، رئیس علی دلواریها ، سردار بی بی مریم بختیاریها  ، شیخ محمد خیابانی ها ، میرزاکوچک خان جنگلی ها ، کلنل محمد تقی پسیانها ، علی مردان خان بختیاری ها معرف به شیر علی مردون پسر مبارز مشروطه خواه سردار بی بی مریم، تیریاران شده در دوران پهلوی اول ، خان بابااسعد بختیاریها ،
استاد و دانشمند ایرانی دکتر تقی ارانی ها ، کارگر مطبعه و از اعضای شاخص اتحادیه کارگران ایران محمد حجازی ها ، شاعر و نویسنده مرتضی کیوانهااعدام شده در دوران پهلوی ، استاد کامران نجات الهی ها ،
دکتر خانعلی ها ، بیژن جزنیها ، فاطمه امینی ها ، مرضیه اسکویی ها ، خسرو گلسرخیها ، کریمپور شیرازی ها ، دکتر محمدمصدق ها ، دکتر حسین فاطمی ها ، سرگرد محمود سُخایی ها ، مجاهد شهید والامقامِ ، راه آزادی و استقلال میهن عالم دینی سید حسن مدرس ها ،  شکنجه شده شهید سید محمدرضا سعیدی ها  و ....بود ، که در راه استقلال و آزادی میهن در مقابل دشمنان این خاک ایستادند و جاودانه تاریخ گل افشان و خونبار ایران زمین زیبا شدند.

روانشان شاد ، یادشان گرامی ،
و راهشان پررهرو باد.


نویسنده : #مهدی_گلمحمدی

ادامه دارد.