سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای یک زندانی سیاسی-1

ارسال  شده توسط  مهدی گلمحمدی ایرانی در 100/1/16 6:19 صبح

 


 تیتر اصلی مجله خواندنیها : یادداشتهای چهار ساله یک نفر زندانی از زندان و زندانیان شهربانی-1

 

یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت اول

 

ماجرای شپش‌رسی از زندانیان سیاسی قصر در 81 سال پیش ... اداره زندان رضایت داد که زندانیان سیاسی خود عهده‌دار حفاظت خود از مرض تیفوئید باشند – پس از حصول موافقت زندان فعالیت زندانیان آغاز شد و آقای دکتر یزدی افتخارا مدیریت این فعالیت و مبارزه را قبول نمودند... آقای دکتر [مرتضی] یزدی... دستور دادند که زندانیان عموما در یک صف قرار گیرند... آقای دکتر یزدی با آن خنده‌های معروف و با آن قیافه جاذب خود از سر صف شروع به «شپش‌رسی» کرد عصر شنبه سوم بهمن 1315 فریدون جمشیدی با جمعی دیگر به اتهام عضویت در فرقه اشتراکی در رشت بازداشت، و تا اواخیر تیرماه 1319 مدتی در زندان رشت، چند ماهی در بازداشتگاه موقت تهران و چند سالی در زندان قصر به طور بلاتکلیف زندانی می‌شوند. جرم او و سایر رفقایش قابل اثبات نبود ؛ بنابراین پرونده‌شان نزدیک به چهار سال مرتب میان دادگستری، شهربانی و ارتش پاس‌کاری می‌شود. این همان پرونده‌ای ا‌ست که مرحوم دکتر تقی ارانی در دفاع از خود به توپ فوتبال تشبیه‌اش می‌کند. در اوایل تیرماه 1319 یکی از مجلات هفتگی پاریس گزارشی درباره این زندانیان بلاتکلیف در ایران منتشر می‌کند و می‌نویسد که چون شهربانی ایران نتوانسته جرم بعضی از متهمان سیاسی را ثابت کند و در عین حال بیم دارد از آن‌که بعد از این همه سال، بی‌گناهی آن‌ها را به رضاشاه گزارش کند لذا آن‌ها را به طور بلاتکلیف در زندان‌ها نگه داشته است. ترجمه این مقاله به فارسی به عرض شاه می‌رسد، شاه در ساعت 10 شب دهه سوم تیرماه همان سال رئیس وقت شهربانی، سرپاس مختاری، را به کاخ ییلاقی خود احضار و دستور اکید به آزادی آن‌ها می‌دهد. فریدون جمشیدی همراه با بیست نفر از سایر متهمان معروف به سیاسی‌های رشت در نیمه همان شب به وسیله کامیون زندان به نزدیک چهارراه یوسف‌آباد آورده شده و همان‌جا رها می‌شوند. بخشی از خاطرات جمشیدی از دوران زندان قصرش سال‌ها بعد، 1329، طی چند شماره در مجله خواندنی‌ها منتشر شد. آن‌چه در پی می‌خوانید بخش نخست خاطرات اوست که در خواندنیها مورخ 30 دی 1329خورشیدی منتشر شده است.

 

 بیشتر بخوانیم ::

 

 [ اواخر پاییز و تمام زمستان سال 1318 حصبه در زندان قصر بیداد می‌کرد. تلفات آن سال زندان خیلی بیش‌تر از سایر سال‌ها بود و به طور مسلم می‌شود گفت که قریب به ثلث تمام محبوسین عادی و چند نفر از شرکای جرم جهانسوز (مترجم کتاب نبرد من تالیف هیتلر که از دانشگاه جنگ به عنوان متهم سیاسی بازداشت و خود جهانسوز تیرباران شد) تلف گردیدند! روزی نبود که کمتر از پانزده جسد بی‌جان از درِ مریض‌خانه زندان خارج نشود. هر سال در پاییز و زمستان زندانیان سیاسی که اکثرا از جوانان تحصیل‌کرده و منورالفکر بودند دسته‌جمعی خود را برای مبارزه علیه تیفوئید و تیفوس مجهز می‌کردند، در خواربار و لوازم هفتگیِ آن عده که کسانی در تهران داشتند وجود یک پاکت کافور حتمی بود. با آن‌که در آن سال از طرف زندان قصر دستگاه جوشانیدن البسه زندانیان (که زندانیان آن را دستگاه شپش‌کُش نام گذارده بودند) به کار گذاشته شده بود مع‌هذا به علت عدم توجه و صرفه‌جویی در مصرف سوخت که آن هم معلول علت معینی به نفع جیب بود، و تاثیری در جلوگیری از مرض نداشته و جز انتشار میکروب مرض و شپشِ حامل آن نتیجه دیگری از آن حاصل نمی‌شد به همین جهت زندانیان سیاسی نیز از تحویل البسه خود، با تمام اصرار و تهدیدهای اولیای زندان خودداری می‌کردند. کار اصرار زندان و امتناع زندانیان در این باره نزدیک بود به جاهای باریک کشیده شود که آقای امیرجنگ (برادر مرحوم سردار اسعد) و آقای یاور احمدخان همایون (شریک‌جرم مرحوم سرهنگ فولادی) به وساطت پرداختند و چون زندان از جهت این آقایان احترام خاصی قائل بود مقرر شد موضوع مبارزه علیه حصبه در کریدورهای سیاسی را به خود آن‌ها واگذار نمایند. در این وقت در کریدور 7 سیاسی اشخاص سرشناس زیر اقامت داشتند:

 

 [1] آقای سید باقر امامی یکی از بستگان نزدیک امام‌جمعه فعلی تهران مدیر روزنامه (به ‌پیش) که اخیرا به ده سال حبس محکوم و فعلا هم زندانی است. 

 

 [2] سید جعفر پیشه‌وری نخست‌وزیر سال 1324 آذربایجان،

 

 [3] سید ایوب شکیبا، رئیس فرهنگ 1324 رضائیه

 

 [4] سردار رشید اردلان، [5] آقای فریدون منو وکیل پایه یک دادگستری فعلی، 

 

 [6] شاهزاده عبدالله میرزا پورتیمور، رئیس دفتر رمز دربار (در زمان شاه فقید [رضاشاه])،

 

[7] امیرجنگ برادر مرحوم سردار اسعد،

 

[8] آقای نورالدین الموتی قاضی شرافتمند ،

 با [9] برادر ؛

و [10] یکی از بستگانش اردشیر آوانسیان وکیل دوره چهارده حزب توده،

 

[11] دکتر مرتضی یزدی وزیر اسبق بهداری،

 

 [12] عباس نراقی وکیل دوره 14 کاشان و وکیل پایه یک فعلی دادگستری،

 

 [13] ایرج اسکندری وزیر پیشه و هنر دوره زمامداری قوام‌السلطنه،

 

[14] بزرگ علوی نویسنده کتاب 53 نفر، [15] دکتر جهانشاهلو معاون پیشه‌وری و رئیس دانشگاه تبریز

 

 [16] دکتر رادمنش وکیل دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، 

 

 [17] احسان‌الله طبری نویسنده روزنامه «رهبر»،

 

 [18] اکبر شاندرمنی که در اثر فرار از زندان سر زبان‌ها افتاده،

 

[19] و نویسنده بی‌مقدار این یادداشت‌ها [فریدون جمشیدی].

 

باری به وساطت آقای امیرجنگ و آقای همایون اداره زندان رضایت داد که زندانیان سیاسی خود عهده‌دار حفاظت خود از مرض تیفوئید باشند – پس از حصول موافقت زندان فعالیت زندانیان آغاز شد و آقای دکتر یزدی افتخارا مدیریت این فعالیت و مبارزه را قبول نمودند – اطاق‌ها را با دود گوگرد ضدعفونی نموده البسه و رختخواب‌ها را در معرض این دود قرار دادند – رفت و آمد زندانیان عادی به کریدور سیاسی ممنوع شد و چیزی باقی نبود که از موافقت زندان استفاده نموده پاسبان‌ها را نیز از ورود به کریدور ممانعت نمایند – ضمنا از زندان تقاضا شد که دیگ بزرگی به اختیار زندانیان کریدور 7 بگذارند تا در گوشه حیاط کریدور نصب و البسه مشکوک را در آن بجوشانند. آقای دکتر یزدی وزیر بهداری اسبق کشور پهناور 15 میلیونی که در آن روزها ریاست بهداری یک محوطه سی و چند متری و بیست‌وپنج نفری را قبول کرده بودند دستور دادند که زندانیان عموما در یک صف قرار گیرند تعجب نکنید اگر می‌گویم که از امیرجنگ گرفته تا گم‌نام‌ترین زندانی کریدور 7 آناً و بدون ذره‌ای تعلل در صف واحدی قرار گرفتند آری در مورد بروز خطر مرگ، شخصیت به حساب نمی‌آید! آقای دکتر یزدی با آن خنده‌های معروف و با آن قیافه جاذب خود از سر صف شروع به «شپش‌رسی» کرد – همه تسلیم محض بودند. دکتر هرجای پیراهن و زیرپیراهن را که می‌خواست تفتیش و با دست خود دکمه و بند زیرشلواری‌ها را باز می‌کرد. آن‌هایی که از این بازرسی دقیق خلاص می‌شدند خندان در صف دیگری قرار گرفته و به تماشا می‌ایستادند. ناگهان صدای قهقهه دکتر بیش از پیش به آسمان رفت به طوری که پاسِ بالای برج زندان را متوجه حیاط کریدور نمود. دکتر در لیفه تنبان پیشه‌وری یک شپش درشت و چند تخم شپش یافته بود!! من تاکنون به هیچ قیافه‌ای تا این حد منقلب و شرمسار مثل قیافه آن روز پیشه‌وری برنخورده‌ام و گویا دکتر یزدی هم به این خجلت و انقلاب درونی پیشه‌وری پی برده که آناً ساکت شده و به بازرسی نفر بعدی پرداخت. پیشه‌وری با قدم‌های کوتاه به طرف کریدور رفت و پس از چند دقیقه در حالی که مقداری از البسه خود را در دست داشت به گوشه حیاط، آن‌جایی که دیگ آب به شدت می‌جوشید رفته با خنده تلخی تمام آن‌ها را درون دیگ و آب جوشان سرنگون نمود. ] 

 ادامه دارد.....


رضاشاه دریک نگاه؟

ارسال  شده توسط  مهدی گلمحمدی ایرانی در 97/2/9 2:41 صبح

رضا شاه در یک نگاه و یک نتیجه گیری در مورد جسد مومیای پیدا شده منسوب به او ::



سوره مبارکه یونس ، آیه92  ::

فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُون(92)َ ::


بدان که امروز بدنت را [از دریا] برهانیم [و بر بلندى اندازیم‏] تا براى آیندگانت مایه عبرت باشد، و چه بسیار از مردم از آیات ما غافلند (92)



جالب است جسد فرعون دهها سال قبل پیداشد ، و حالا جسد رضاشاهی که به قول دکتر آبراهامیان، و دکتر کاتوزیان و بر اساس دهها کتاب مستند تاریخی از نویسندگان دیگر با افکار گوناگون ، بیش از 24000 نفوس ایران زمین را به جرمهای واهی به قتل رساند ، و افراد بسیاری را گرفتار زندان و تبعید به مناطق بد آب و هوا نمود ، و چندین کارخانه و واحدهای تولیدی صنعتی ، و صدها و صدها روستا ، ملک و آبادی را در استانهای مازندران،گیلان،گلستان،کرمانشاه ، و .....به نام خود غصب کرد و افراد بسیاری را فقیرو بیچاره نمود و به روز سیاه نشاند.

 

برخی از اعمال و کارهای ضد ایرانی و ضد انسانی رضا خان پهلوی ::


 1-از ممنوع نمودن و تعطیل کردن تمامی گروهها ، احزاب مخالف و موافق ، و بویژه بستن تمامی اتحادیه ها ،سندیکاهای کارگری ،و جمعیتهای مربوط به زنان ، 

2-دستگیری ، زندانی، اعدام و به قتل رساندن زندانیان کارگر و سیاسی به روشهای ضد بشری در داخل زندانها و سیاه چالهای مخوف رضاشاهی و ..... ؛

3-تبعید کمال ملک نقاش بزرگ ایران به بیابانهای نیشابور و ... ،

4-قتل علی مردان خان بختیاری ،

5-قتل شیخ نورالله اصفهانی،

6-دستور به قتل پسران امیر موید سوادکوهی ، 

7-قتل کربلایی ابراهیم و سید جلال چمنی و 15 تن از جنگلیهای گیلان ،

 8-قتل علی اصغر تنکابنی -

 9-قتل نویسندگان و ادیبان و روزنامه نگارانی چون؛ میرزاده عشقی ، واعظ قزوینی ، فرخی یزدی و .....

10-قتل عزیز الله خان شادلو ،

11-قتل مردم بلوچستان و دستگیری و تیرباران محمدخان بلوچ

12-قتل مرتضی قلی ماکویی - قتل زائر خضر خان - 

13-اعدام هائم کلیمی ( یهودی، نماینده مجلس)

14-قتل ارباب کیخسرو( زرتشتی و نماینده مجلس ، بخاطر حرفهای ضدرضاشاهی پسرش در رادیو آلمان) -

15-قتل میرزا محمد خان برازجانی - مسبب خودکشی محمد ولی خان تنکابنی - 

16-قتل امیر مجاهد بختیاری و خان باباخان اسعد بختیاری و ..... 

17-اعدام دانشجوی مبارز محسن جهانسوز و دوستان همفکرش -

18-قتل امیر لشکر عبدالله قزاق امیر طهماسبی،-

19-تیرباران سرهنگ محمود پولادین( مسئول گارد رضاشاه) -

20-قتل عزیز الله خان شادانلو ،- 

21-اعدام محمد ولی اسدی( نائب تولیه حرم امام رضا-ع-( پدرخانم پسر فروغی و از انسانهای خوش نام).

22--دستگیری و قتل دکتر تقی ارانی( با توطئه بیماری تیفوس) ، و دستگیری بسیاری از دانشجویان،پزشکان،کارگران و آزادیخواهان آنزمان معروف به گروه 53نفر.

23-تیرباران 70 نفر نظامی به دستور رضاشاه( در قیام مراوه تپه و سلماس بخاطر کمی حقوق و ...)- تا کشتن عموی فرح دیبا( عبدلحسین خان دیبا، ) ؛

24-دستور به تبعید و سپس قتل ناجوانمردانه و ضد انسانی شاد روان آیت الله حسن مدرس مبارز راه آزادی و استقلال ؛ 


25-قتل دلخراش تیمورتاش در زندان سمنان ،-

فشار و آزار ودر نهایت خودکشی؟! نمودن زنده یاد علی اکبر داور( بنیانگدار ثبت احوال ، ثبت املاک ، ثبت اسناد ، بیمه ایران ، دادگستری مدرن و .....) ،-

قتل سردار اسعد بختیاری با آمپول هوای پزشک احمدی در زندان قصر تهران، قتل نصرت الله فیروز در زندان( هر سه نفر در قدرت گیری و به تخت سلطنت رسیدن رضاخان سردارسپه، نقش اساسی و خاصی داشتند)  ، و ..........



نتیجه گیری در مورد جسد مومیایی پیداشده رضا شاه پهلوی ، سردیکتاتور خاندان پهلوی ::

در هر حال باید از آیات و نشانه های خدا همچون پیداشدن اجساد فرعون و رضا شاه عبرتها و درسهای تکامل بخش و زندگی ساز گرفت ، و بدون توجه به اینکه از آن شخص خوشمان بیاید یا نه ، جسدرضاخان مستبد باشد یا نه ، بر اساس فرامین خداوند یگانه، بخشنده و دادرس خلایق ،درآیات مبارکه قرآن حکیم ، جسد انسان چه خوب و چه بد محترم است، و علاوه بر آن چون آن جسد مومیای پیداشده ، گوشه ای از تاریخ این مرز و بوم است و یادآور رژیم موروثی ، فردگرا، دیکتاتور، ظالم ، مال مردمخوار و مستبد می باشد ،بهتر است مانند دیگر آثار تاریخی به عنوان درسی از تاریخ گذشتگان حفظ شود و در موزه نگهداری گردد تا همیشه ، درس عبرتی برای ما انسانهاباشد، که هر چه باشیم و هر چه انجام دهیم ، روزی بی هیچ گنج و زر ، اسیر خاک می گردیم و روزی دیگر هم برای حسابرسی و جواب دهی به اعمالی که برعلیه جان و مال حق الناس و در جهت فریب مردم نمودیم ، باید پاسخگو باشیم.



??منابع :: برای مطالعه بیشتر در مورد رضا شاه به کتابهای زیر رجوع نمایید ::1- تاریخ بیست ساله ایران-8جلدی ، نوشته؛ حسین مکی.?


2- ایران بین دوانقلاب- دکترآبراهامیان.


3- تاریخ ایران مدرن ، ........‌‌.‌‌‌............


4-ایرانیان، دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان.


5- تضاد دولت و ملت،..........


6-رضاشاه از الشتر تا آلاشت؛  دکتر کیوان پهلوان.


7-ایران از کودتای سوم اسفند1299 تا سقوط رضاشاه( ایرج رود گرگیا).?


8-یادداشتهای زندان پیشه وری ، نشر پسیان.


9- یادداشتهای زندان اردشیر آوانسیان.


10- خاطرات سیاسی دکتر انور خامه ای


11- دولت و جامعه، دکتر همایون کاتوزیان.


12- رضاشاه از تولد تا مرگ؛ دکتر کیوان پهلوان  و ..........


به قلم :: m

 

 

پایان.

نتیجه تصویری برای عکس تاجگذاری رضاشاه


<      1   2