نکته ها 


قبل از ارائه برخی دیگر از نمونه های ثبت شده در تاریخ ، در مورد عدم پایبندی شاهان سلسله پهلوی به اصول دموکراسی و حقوق بشر، که برخلاف ادعای بازمانده های رژیم سلطنتی و هواداران هدفمند و جهت دار حکومت پادشاهی موروثی ، می باشد ، برای روشن شدن بهتر مطالب توجه شما هموطنان اندیشمند را به  نکات زیر جلب می نماییم ::

 

1-سوال اصلی و روشن این سلسله گفتارهای مرتبط به هم را، می توان بطور مشخص تر چنین بیان نمود :

 

آیا رژیم پهلوی به اصول دموکراسی و حقوق بشر پایبند بود ، و رضاشاه و پسرش محمدرضاشاه پهلوی ، انسانهایی دموکرات،آزادیخواه ، عدالت خواه ، و مردمی به معنای راستین با توجه به معیارها و استانداردهای حقوق بشری بین المللی وهمگام با نظام عرفی، سنتهای پیشرو و مردم سالار ملی داخلی بودند یا خیر؟

در صورت پاسخ آری ، با ذکر دلایل متقن و مستند و در صورت جواب نه ، بیان نمودن نمونه های ثبت شده تاریخی و مستند از وضع آزادی بیان، قلم، تجمعات قانونی، مطبوعات، دگراندیشان،احزاب و گروهها ، انجمنها و اتحادیه های کارگری و..... و همچنین نمونه هایی از وضعیت متهمین سیاسی، شکنجه ها ، اعدامها و ترورهای سیاسی و اعتقادی ،  دزدیها و اختلاس و فسادهای افراد و وابستگان درباری ، و خلاصه هر مورد از موارد و نشانه هایی که عدم پایبندی شاهان پهلوی ، به اصول دموکراسی و حقوق انسانی ، در یک جامعه باز و یا در حال گذارعینی و عملی به ترقی و توسعه توامان سیاسی،اقتصادی،فرهنگی میباشد را بیان کنید ؟؟؟



2-برخی از افراد یک جانبه نگروابسته به محافل بازماندگان رژیم سلطنتی در خارج از کشور،  که رشد اقتصادی را بصورت انحصاری موجب ترقی و توسعه میدانند و برای توسعه سیاسی ، آزادیهای مدنی و حق و حقوق شهروندی و ملزومات عملی آن اهمیتی قائل نیستند ، به افرادی چون ما خرده می گیرند ، که ظاهرا دچار جزم گرایی و دگم اندیشی شده ایم و تنها به معایب آن دوران تاریخی می پردازیم ، و نه به محاسن آن.

در جواب به آن دسته از افراد جاخوش کرده در کنج عافیت و رفاه  در دول اروپایی و ایالات متحده آمریکا و .....بی خبر از دنیای واقعیت ، به این مسئله توجه ندارند و یا نمی خواهند توجه کنند ، که اصل این سری مطالب ، با بیان یک سوال مشخص به تحلیل و بررسی ،  آن هم نه کنکاش از نظر جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی آن دوره تاریخی ، بلکه با ارائه یک سری نمونه های عینی ، پایبندی آن رژیم به اصول دموکراسی ، حقوق بشر و ملزومات ناشی از یک زندگانی شرافتمندانه و انسانی می باشد.

 

3-بی هیچ شک و شبهه ای جامعه ای رشد نمی کند ، مگر با رشد متوازن ، هماهنگ و موازی توسعه سیاسی،فرهنگی و اجتماعی، و توسعه اقتصادی ، متناسب با یک جامعه مدرن و متمدن ، با تکیه بر باورها و اعتقادات و سنتهای پیشرو و سازنده عرفی، مدنی و مذهبی هر کشوری در جامعه نهادینه می گردد.

 

4-با توجه به مطالب بالا و مشخص شدن هدف اصلی مولف در این گفتارها ، به ادامه پرداختن به نمونه های مستند و تاریخی می پردازیم  ::

 

در حکومت پهلوی،بخصوص عصر رضاشاه پهلوی ، در کنار ساخت یک سری کارخانه ، و احداث راه آهن و .....چنین تصور می شد که تنها نوسازی اقتصادی ، راه دست یابی به دروازه های تمدن جهانی را هموار می کند.غافل از اینکه درک سطحی و تقلیل گرایانه از پدیده مدرنیته و پرداختن و علاقمند شدن به ظواهرتکنولوژی ، صنعت ، و نادیده گرفتن مبانی زیربنایی فکری و فرهنگی آن ، راه به یک جامعه آزاد، متمدن ، و توامان با یک رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی متوازن ومستقل ملی و مردمی نمی برد ، و تنها با کمی ارفاق می توان از این فرایند ناقص به عنوان شبه مدرنیسم{11} و یا به زعم مولف این سطور مدرنیسم نمایی ظاهری نام برد و یا در نگاه یک نویسنده دیگر به آن تجدد آمرانه{12} نام نهاد.

 

5-رضاشاه به میزانی که به تقویت بوروکراسی و ارتش تاکید داشت ، مجلس شورای ملی را از دستاوردهای انقلاب مشروطیت بود ، از نقش اساسی و ویژه خود انداخت و آنرا به یک نهاد تشریفاتی که گوش به فرمان دستورات شخصی و امر و نهی های او است ، تقلیل داد.{13}

درواقع اهمیت ویژه قرار دادن و ارزشگذاری زیاد روی نیروهای نظامی، ارتش ، پلیس شهری  و ژاندارمری روستایی{14} یک فضای امنیتی و اختناق آمیزی در جامعه حاکم نمود ، که به قول  یرواند آبراهیمیان در کتاب تاریخ مدرن ، حکومت رضا شاه را به معنای واقعی یک نوع پادشاهی نظامی توصیف نمود.{15}رضا خان در زمانی که هنوز درجه دار بود به دلیل مهارتش در استفاده از مسلسل ماکسیم به رضا ماکسیم معروف شد.{16}

 

در اینجا به برخی دیگر از نمونه هایی در مورد عدم دموکرات ، آزاده و مردمی بودن، و عدم پایبندی شاهان پهلوی به اصول دموکراسی و حقوق بشرو ملزومات عینی و عملی  آن می پردازیم.

 

 

نمونه چهارم-4 ::


وزیر مختار انگلیس در گزارشهای خود در زمان رضاشاه در مورد ایجاد و گسترش یک فضای امنیتی در غالب پلیس شهری و...

اظهار نگرانی می کند و چنین می نگارد : «  مظنونین سیاسی با کوچکترین مورد مشکوک -چه اظهار نظرهای نسنجیده باشد ، یا ملاقات با یک دوست نه چندان محبوب حکومت- بدون محاکمه ، زندانی و یا به ولایات تبعید می شوند. »{17}

 

نمونه پنجم-5 ::


« میلسپو، خزانه دار ایران در اوایل سلطنت رضا شاه که در سال 1321 بار دیگر به ایران برگشت ، معتقد بود میراث رضا شاه { حکومتی فاسد و برای فساد }است.:/  به طور کلی او کشور را دوشید، دهقانان ایالات و عشایر و کارگران را از پای در آورد و از زمین داران مالیات و عوارض سنگین دریافت کرد / همچنین خانم آن لمپتون ، ایران شناس انگلیسی و وابسته مطبوعاتی کشورش در زمان جنگ جهانی دوم گزارش داده که{ اکثریت قابل توجهی از مردم از شاه بیزارند }.سفیر آمریکا در تهران نیز حس و حال مشابه ای را گزارش کرده  و رضا شاه را{ خودکامه ای ستمگر، طمعکار و بی احساس}توصیف کرده که{ سقوط وی از قدرت ،  و مرگش در تبعید...هیچ کس را متاثر نکرد. } »{18}

 

 

نمونه ششم-6 ::


دکتر همایون کاتوزیان نگاه دوگانه از وجه منفی و مثبت{ محاسن و معایب} نسبت به سلطنت رضا شاه را چنین تحلیل کرده است. :: « او حکومت پهلوی را به دو دوره تقسیم می کند و معتقد است از سال1304 تا1312 دوره رشد خودکامگی و استبداد رضاشاه بود.اودر این دوره اگر چه فرمانروای مطلق بود ، اما هنوز با نزدیکان خود رایزنی می کرد و آنان را در حکومت مشارکت می داد و طبقه متوسط جدید نیز هنوز تا حدودی از او حمایت می کردند.

دوره دوم سلطنت رضا شاه از 1312 تا 1320 بود.در این دوره قدرت شاه نه تنها خودکامه ،  بلکه خودسرانه نیز شد، و حمایت روشنفکران و همه طبقات را از دست داد.

رضا شاه اگر چه در دور اول حکومت خود برخی از خواسته های روشنفکران ایران را در زمینه ایجاد دولت مدرن ، ناسیونالیسم ایرانی ، کاهش نفوذ روحانیت ، اصلاحات دیوانی و اداری و تمرکز سیاسی برآورده کرد ، اما خواست های دیگر آنها در زمینه حکومت قانون و آزادی و لیبرالیسم را سرکوب کرد.

بعد از این ناکامی و سرکوب و پس از بروز هر چه بیشتر خصلتهای استبدادی او در دور دوم سلطنتش ،  بسیاری از روشنفکرانی که پشتوانه فکری لازم برای نوسازی در زمان رضاشاه را فراهم کردند ، از اوفاصله گرفتند ، یا او آنها را از خود راند.

رضاشاه در این دوره نه تنها به سرکوب شدید مخالفانش پرداخت، بلکه از بیم اینکه مبادا نزدیکان و دوستانش علیه او دسیسه کنند و قدرت و جایگاه او را به خطر اندازند ، دست به تسویه و قلع و قمع آنان زد و به مرور تمام کسانی که او را برای رسیدن به سلطنت یاری کرده بودند را ، یا به قتل رساند و یا مجازات کرد......»{19}

 

 

نمونه هفتم-7 ::« از بیخ و بن برکنده باد استبداد »

 

سلطانعلی سلطانی ، نماینده مجلس دو-سه ماه بعد از استعفای رضاشاه درشهریور1320ش ، در نطقی طولانی از جمله گفت{20} : « عشایر قشقایی و کوه گیلویه و بختیاری و امثال آنها...نه تنها اموالشان غارت شده و از هستی ساقط شده اند، بلکه دسته دسته از طوایف را بدون محاکمه اعدام کرده اند.تنها چندین دسته برادران کوه گیلویی مرا که به هیچ عنوانی در محاکم نظامی نتوانستند ، گناهی برای آنها پیدا کنند ، به نام قصد فرار، کشتند... از طایفه بهمئی علاء الدینی کوه گیلویه در یک روز 97 نفر را کشتند ، که یک نفرشان کودک13ساله بود.

400 نفراز این طایفه را در اهواز حبس کردند و قریب 300 نفرآنها در زندان مردند... خوانین بویر احمدی را با دادن تامین و سوگند یاد کردن به طهران آوردند و به عنوان اینکه بر علیه حکومت قیام کرده اند کشتند... روشی که  در خانه نشین کردن عشایر نشان دادند ، روش اعدام و فنا بود ، نه تربیت و اصلاح. و همین روش جامعه ایرانی را ناتوان ،  و امید به وحدت ملی را ضعیف کرده است.

 

چون رئیس مجلس پیوسته حرف او را قطع می کرد ، سلطانی با عصبانیت از پشت تریبون کنار آمد و در حالی که فریاد می زد( از بیخ و بن برکنده باد استبداد ) از مجلس خارج شد. » {20}

 

 

توجه : در نگارش سطور بالا بصورت مستقیم و غیرمستقیم{از راه مطالعه و کنکاش} کتابها، مجلات و روزنامه های زیراستفاده شده است ::

 

11-اقتصاد سیاسی ایران ، محمد علی همایون کاتوزیان ، ترجمه:محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی{تهران،نشرمرکز1374}صفحه145 / و تاریخ زندان در عصرقاجاریه  و پهلوی ، صفحه91  / و مجله مهرنامه ، شماره25 ، صفحه118.

 

( برای مطالعه بیشتر در تحلیل و بررسی جامعه شناختی و اقتصادی و سیاسی ، به دو کتاب ازدکتر محمد علی همایون کاتوزیان به نامهای1-دولت و جامعه در ایران، انقراض قاجار و استقرارپهلوی ، ترجمه:حسن افشار ، نشر مرکز، چاپ هفتم1392 ،  و 2-اقتصاد سیاسی ایران ، مراجعه نمایید. )

 

12-تورج اتابکی،تجدد آمرانه ، جامعه و دولت در عصر رضا شاه ، ترجمه مهدی حقیقت خواه ،تهران ، نشر ققنوس/ مجله مهرنامه ش25 ، صفحه118.

 

13-مهرنامه ش25، ص118 ، نویسنده مقاله: بیژن مومیوند.

 

14-همان.

 

15-همان.

 

16-همان /  و دولت و جامعه در ایران{انقراض قاجار و استقرار پهلوی-دکتر محمد علی همایون کاتوزیان-ترجمه حسن افشار ، صفحه286.

 

17-همان.

 

18-همان / و اقتصاد سیاسی ایران ، ترجمه محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی.تهران ، نشر مرکز.

 

19-همان.

 

20-دولت و جامعه در ایران ، صفحات345 و 346.

 

کد مطلب :19/6-5{ مطلب19 / مقاله پنجم ، قسمت6 }

 

ادامه دارد.